زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

نی نی زینب

تمدید فرصت

دیروز زینب خانم حدود نیم ساعت با جا کفشی مشغول بازی بود. هر از گاهی هم بین بازیش منو صدا میکرد. با هر بار مامان گفتنش سعی میکردم علی رغم آشپزی کردن، پاسخ محبت آمیزی بهش بدم. بازیش که تموم شد دخمل خانم من که الان یک سال و چهار ماه داره تقاضای آب میوه کرد و به بهانه اون آوردمش داخل و در راهرو رو بستم.شاید بگید : خوب! همین؟! عصر باباجون با کارواش مشغول شستن ماشین بود که ناگهان دست از کار کشید و منو صدا زد. انتظار دیدن هر چیزی رو داشتم جز عقرب ! خدا خیلی به جمع کوچک 3 نفره ما رحم کرده بود . عقرب به خاطر شدت آب کارواش از پشت جا کفشی بیرون افتاده بود همون جاکفشی که صبح توجه فرشته کوچیک ما رو به خودش جلب کرده بود.عادت کرده بودم ...
29 فروردين 1392

من آخ شدم

سلام.نگفته بودم عمو جلال من شهید شدن؟امشب توی روضه ی عمو  خیلی بازیگوشی کردم،تا تونستم باقیمونده چای مهمونها رو خوردم. شنیدم که مامان جون به عمه خانم می گفت:«دیگه خسته شدم».آخرش پر تحرک بودنم کار دستم داد و از روی منبر با صورت افتادم لبه چوبی پایه منبر! چشمتون روز بد نبینه، دهنم پر از خون شد.باباجون سراسیمه منو بغل کرد و رفتیم سوپری حسینعلی!چند تا ابنبات چوبی با طعم های مختلف برام خرید ولی هنوز درد داشتم.دلم برای خودم می سوخت.همه بر این عقیده بودن که خوش لباس بودن و شیرین کاری ها و با نمک بودنم باعث شد که چشم بخورم.سعی میکنم فردا شب دختر خوبی بشم اما قول نمی دم...    ...
19 فروردين 1392

سال نو مبارک

سلام. من سال نو رو کنار بابا و مامانم تحویل کردم.لحظه موعود سه تایی با هم قرآن ها رو باز کردیم و چند آیه خوندیم . بعد به پیشنهاد مامان جون زود آماده شدیم و رفتیم پیش داداشی. از اونجا هم رفتیم خونه بابا حاجی (پدربزرگ).پیش خودمون بمونه ولی منو خیلی دوست دارن با اونکه تنگ اب فانتزی عمه جون رو  که هدیه همسرش بود رو شکستم ولی باز هم از کمالات و فضائلم حرف میزدن! اخه عمه هانیه هنوز عروسی نگرفتن برای همین اتاقش پر از چیزای قشنگیه که همسرش براش کادو میاره.امیدوارم منو ببخشه. ...
16 فروردين 1392

سلام یاسین

یاسین پسر خاله ی زینب خانومه که البته زینب خانوم یک سال و سه ماهه ما اون رو«یایین »صدا میکنه.روز اول عید یاسین و بابا و مامانش به همراه ذایی علی رضا و پسرهاش و مامان بزرگ و بابا بزرگ از کرمان اومدن پیش ما.3 روز موندن که هر لحظش خاطره های فراموش نشدنیه.وقت رفتنشون دخترم خیلی گریه کرد .در حالیکه اشک پهنای صورتش رو پوشونده بود با دست به یاسین اشاره میکرد که از ماشین پیاده شه.کاش فاصله ها معنای خودش رو از ذست می داد. ...
16 فروردين 1392

مراحل رشد کودک1

                                                                رشد یک پدیده مستمر است.ممکن است در بعضی زمینه ها کند شود ولی هرگز متوقف نمی شود.از نظر سرعت رشد هیچ دو کودکی در جهان مثل هم نیستند.مراحل رشد عبارتند از : 1- رشد ذهنی: وزن مغز کودک در سال اول زندگی دو برابر میشود.برای پیشرفت رشد ذهنی بایستی بینایی،شنوایی ،حافظه و مها...
16 فروردين 1392

مراحل رشد کودک2

٥- رشد کنترل ادرار:اگر فکر میکنید کودک شما باید در زمانی که شما انتظار دارید ادرار خود را کنترل کند کاملا در اشتباهید.زمان واقعی آن زمانی است که کودک شما اماده باشد یعنی زمانیکه مغز ،اعصاب و عضلات به اندازه کافی رشد کرده باشند.به ندرت ممکن است قبل از 15 تا 18 ماهگی اعصاب تکامل یافته باشند.از حدود 12 ماهگی کودک در مرحله ای از منفی کاری قرار میگیرد بنابراین سعی نکنید با تلاش بی موقع او را مجبور به کاری کنید که کنترلی بر آن ندارد. 6-رشد کنترل مدفوع: این رشد معمولا قبل از کنترل ادرار حاصل میشود.ولی زمان کنترل مدفوع متغیرتر است.کودکان به خصوص پسرها ممکن است تا بعد از 2 سالگی نشانه ای از کنترل مدفوع نشان ندهند.این طیف متغیر 12 ماهگی تا 5/2 س...
16 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد